فرهنگ «مجموع همهی چیزها» است. فرهنگ شما هویت و شخصیت منحصر بهفرد سازمان شما است. وقتی مردم به سازمان شما فکر میکنند، ویژگیهای خاصی به طور خودکار در ذهنشان شکل میبندد.
وقتی صحبت از موفقیت کسبوکار است، باید بدانیم که فرهنگ سازمانی بدون اغراق روی همه چیز تأثیر میگذارد:
- پیوند سازمانی و رضایت شغلی نیروی کار شما
- انسجام و هماهنگی بین کارکنان
- رفتار کارکنان
- سبک رهبری سازمان که بر روابط بین مدیران و کارکنان تأثیر دارد
- تمایل سازمان برای پذیرش تغییر و تحول
- نوآوری و خلاقیت در محیط کار
بنابراین، پس از شناخت انواع مدلهای فرهنگ سازمانی، در این مقاله به ویژگیهای یک فرهنگ سازمانی قوی میپردازیم.
ویژگیهای یک فرهنگ سازمانی قوی
یک فرهنگ سازمانی قوی، با اهمیت به ارزشها، همکاری، و اعتماد، میتواند بهبود عملکرد را به همراه داشته باشد. این فرهنگ سازمانی، اعضا را به اهداف سازمانی متعهد میکند و باعث میشود که سازمان به طور کلی به بهبود عملکرد و دستیابی به موفقیتهای بزرگتر تمایل پیدا کند. فرهنگ سازمانی قوی، تعاملات مثبت، محیط کار مساعد و رشد حرفهای را فراهم میکند.
ویژگیهای یک فرهنگ سازمانی قوی میتوانند شامل موارد زیر باشند:
1. احساس تعلق
نگرش قدیمی حاکم بر محیط کار این بود که: «احساسات شخصی خود را در پشت در بگذارید و بعد وارد شوید.» اما پس از شیوع ویروس کرونا که مردم با تنشها، وحشت، غم و خستگی زیادی روبهرو شدند، نگرشها تغییر کرده است.
امروزه، حمایت از کارکنان بیش از هر زمان دیگری اهمیت پیدا کرده است. رهبران درک میکنند که برای رشد کارکنان، آنها باید بتوانند که تمام وجود خود را به محیط کار بیاورند. کارکنان نیز باید در بیان نگرانیها و بحث درباره چالشهای شخصی احساس راحتی و امنیت داشته باشند.
به هر حال، ما همه انسان هستیم و مشغولیتها و فشارهایی داریم که بدون اینکه دربارهشان صحبت کنیم، همواره در وجودمان هستند. پس می توانیم به یکدیگر کمک کنیم تا بر چالشها غلبه نماییم یا راهی برای سازگاری با کارمندی که با یک مسئله شخصی دست و پنجه نرم میکند، بیابیم. این کار باعث ایجاد حس وفاداری بیشتر در کارکنان میشود و به کاهش استرس کمک میکند.
2. اهمیت به رفاه کارکنان
کارکنان باید بدانند که مدیرانشان به عنوان یک انسان به آنها اهمیت میدهند، نه فقط ارزشی که برای کسبوکار میآفرینند.
پس از همهگیری، کارکنان این موضوع را بهوضوح بیان کردند که سلامت جسمی و روانی آنها مهم است و استحقاق دریافت توجه مداوم را دارند – و ارزشهای مدیرانشان در رابطه با این موضوع باید با ارزشهای آنها همخوانی داشته باشد.
کارکنان برای حفظ رفاه خود و لذت بردن از سبک زندگی متعادلتر تمایل دارند که انعطافپذیری بیشتری را در محل کار تجربه کنند. آنها باید بتوانند در کنار کار به امور خانه نیز توجه داشته باشند، چه مراقبت از یک کودک خردسال باشد و چه والدین سالخورده. فرهنگ سازمانی باید برای انعطافپذیری بیشتر و در عین حال جلوگیری از فرسودگی کارکنان سازگار شود.
علاوه بر این، مسائل سیاسی-اجتماعی و رویدادهای جاری نیز میتوانند بر کارکنان تأثیر ی منفی بگذارند. رهبران باید نسبت به آنچه در جامعه اتفاق میفتد و اینکه چگونه میتواند بر ذهنیت و بهرهوری کارکنان تأثیر بگذارد، حساس باشند. رهبران چگونه می توانند دربارهی این مسائل گفتگو کنند؟ چگونه میتوان تأثیر این رویدادها را در محیط کار به حداقل رساند؟
3. فراگیری
فراگیری یعنی داشتن فرهنگی برای همه. در واقع، همهی افراد، صرفنظر از تفاوتهای فردی – باید احساس کنند که بهخاطر وجود خودشان و کمکهایی که ارائه میکنند، پذیرفته میشوند و ارزشمند هستند.
ایجاد یک محیط عاری از تبعیض و آزار و اذیت بسیار مهم است تا در آن همهی افراد برای به اشتراک گذاشتن نظرات خود احساس راحتی داشته باشند،. بهطور فعال در جلسات شرکت کنند یا ریسکهای حرفهای و حسابشدهای را برای دستیابی به توسعهی شغلی خود انجام دهند.
4. همبستگی
همبستگی که ارتباطی تنگاتنگ با فراگیر بودن دارد، یعنی تشویق به کار گروهی. کارکنان باید احساس کنند که در یک تیم هستند و همه در جهت اهداف مشترک و برای دستیابی به یک هدف بزرگتر تلاش میکنند.
چالش بزرگ برای کارفرمایان در محیطهای کاری هیبرید و همچنین دورکاری ایجاد ارتباط و دوستی است، آن هم زمانی که افراد از نظر فیزیکی از یکدیگر فاصله دارند – گاهی اوقات کارکنان در نقاطی بسیار دور از یکدیگر هستند و فاصلهی زمانی نیز بینشان وجود دارد.
شرکتها باید در نظر داشته باشند که چگونه میتوانند ارتباط و پیشگیری از ایجاد انزوا در محیط کار را در فرهنگ خود بگنجانند.
5-شفافیت
پنهانکاری، وجود شایعات و طرد کردن افراد از ویژگیهای یک محیط کار سمی هستند.
یک فرهنگ شفاف برای ارتباط صادقانه و بهموقع با کارکنان دربارهی مسائلی که با آنها روبهرو هستند ارزش قائل است. شفافیت باید در محیط کار شما جریان داشته باشد، زیرا اعتماد و صداقت را در سرتاسر آن ترویج میدهد و احساس احترام، مشارکت و ارتباط را در کارکنان تقویت میکند.
علاوهبر این، شفافیت میتواند بستری را ایجاد کند که همه در آن احساس برابری داشته باشند.
6. احترام به دیگران
رفتار محترمانه با دیگران اساس هر فرهنگ سالمی است. هیچ چیز به اندازه محیطی که در آن افراد دائماً احساس تحقیر شدن دارند، به روحیهی آنها آسیب نمیزند. احترام میتواند شکلهای مختلفی داشته باشد:
- گوش دادن به ایدههای دیگران و حمایت از آنها
- استفاده صحیح از زمان افراد
- پرداختن به مسائل با مخاطب قرار دادن افراد دخیل در آنها، نه اشخاص دیگر
- ایجاد یک استراتژی متمرکز بر قوی بودن که بر حس شادی کارکنان تمرکز دارد
7. وجود حس اعتماد
کارکنان باید هنگام به اشتراک گذاشتن ایدهها و کشف روشهای جدید کار و انجام وظایف با یکدیگر احساس امنیت کنند – و بدانند که دیگران برای حمایت از آنها در کنارشان هستند. در یک فرهنگ سالم، افراد میتوانند بدون ترس از تلافی یا تمسخر به یکدیگر تکیه کنند.
اعتماد همچنین برای مدیرانی که مطابق خواستهی کارکنانشان به آنها استقلال بیشتری میدهند، یک مؤلفه ضروری محسوب میشود. واگذاری برخی مسئولیتها از رهبران به کارکنان باید ترویج شود تا اعتماد بهنفس آنها افزایش پیدا کند و همچنین بتوانند تجربه لازم برای رشد در حرفهشان را به دست آورند.
پیشنهاد خواندنی: فرهنگ سازمانی چیست؟
8. تعهد به رشد و توسعه
شرکت ها نباید به خود اجازه دهند که راکد بمانند یا در تفکر گروهی و منفعلانه غرق شوند. درعوض، همه اعضای تیم باید برای موارد زیر اشتیاق نشان دهند:
- گسترش حوزهی دانش و مهارتها
- آگاهی از اخبار و ترندهای صنعت مورد نظر
- تشویق یکدیگر به استفاده از تمام پتانسیل و توان خود
- فرهنگ یادگیری مستمر منجر به نوآوری بیشتر، خلاقیت، شناخت فرصت های تجاری خوب و در نهایت موفقیت بیشتر می شود.
9. پذیرش تغییر و تحول
هیچ چیز برای همیشه ثابت نمی ماند. شرایط پیرامون کسبوکارها همیشه در حال نوسان است؛ چه تصویب یک قانون جدید، چه معرفی یک فناوری متحولکننده، یا تغییر بازار.
علاوه بر این، خود شرکت ها نیز در طول زمان با رشد خود تغییر میکنند. شرکت قدیمی شما ممکن است با آنچه که امروز از آن میبینید کاملاً متفاوت باشد. (با این حال، با رشد شرکت ها، باید برنامه ای برای حفظ فرهنگ خود داشته باشیم.)
شرکتهایی که تابع شیوههای منسوخ شده هستند و از تغییر میترسند، از حرکت بازمیمانند، کسبوکارشان متضرر میشود و کارکنان خود را از دست میدهند. در عوض، شرکتهایی که به دنبال ایدههای جدید هستند و از آنها استقبال میکنند، بهتر میتوانند از فرصتهای سودآور استفاده کنند.
آنها همچنین میتوانند در واکنش به تغییرات غیرمنتظرهای که ممکن بود زمانی برای کسبوکارشان تهدید به حساب بیاید، سریعتر سازگار شوند. کارکنان باید ذهنیت انعطافپذیری را در خود نهادینه سازند تا به آنها کمک کند حتی زمانی که تغییرات در ابتدا نامطلوب به نظر میرسند، با آن کنار بیایند.
10. یکپارچگی
همه چیز، از جمله فرهنگ، از بخش مدیریت سازمان شما آغاز میشود. بنابراین اگر میخواهید که کارکنانتان از ارزشها و رفتارهای تعیینشده تبعیت کنند، خودتان باید الگوی آنان باشید.
در غیر این صورت، کارکنان شما فکر میکنند که هرچه در مورد فرهنگ میگویید فقط شعار است و در نهایت با فرهنگی روبهرو خواهید شد که با آنچه انتظار داشتید کاملاً متفاوت است.
دلایل تغییر فرهنگ سازمانی
تغییر فرهنگ سازمانی به معنای اصلاح و تغییر الگوها، ارزشها، باورها، نگرشها و رفتارهایی است که در یک سازمان وجود دارد. این تغییرات ممکن است بهصورت مداوم و تدریجی یا بهصورت گسترده و شدید اتفاق بیفتد. هدف اصلی تغییر فرهنگ سازمانی، ایجاد تغییر در رفتار و عملکرد اعضای سازمان و بهبود عملکرد سازمان است.
تغییر فرهنگ سازمانی میتواند به دلایل مختلفی انجام شود، از جمله:
1. هماهنگی با تغییرات
سازمانها باید با تغییرات محیط خارجی خود همگام شوند. به عنوان مثال، رقابت شدید در بازار، تغییرات در تکنولوژی، یا تغییرات در نیازها و ترجیحات مشتریان ممکن است نیاز به تغییر فرهنگ سازمانی را ایجاد کند.
2. بهبود عملکرد سازمان
تغییر فرهنگ سازمانی میتواند بهبود عملکرد سازمان در زمینههایی مانند کیفیت محصولات و خدمات، بهرهوری، نوآوری و ارتباطات داخلی را به همراه داشته باشد.
3. ایجاد تغییر در رفتار و روحیه اعضا
تغییر فرهنگ سازمانی میتواند رفتار و روحیه اعضای سازمان را بهبود بخشد. این تغییر میتواند باعث افزایش همکاری، انگیزه و تعهد اعضا شود.
5 گام ارتقاء فرهنگ سازمانی
بهبود و ارتقاء فرهنگ سازمانی امری ضروری است، زیرا فرهنگ سازمانی قوی، بهبود عملکرد، افزایش همکاری، جذب و نگهداشت استعدادها و افزایش رضایت شغلی را به همراه دارد. ارتقاء فرهنگ سازمانی با تعریف مشترک ارزشها، تقویت روابط، ایجاد محیط کار مساعد و ارائه فرصتهای رشد حرفهای میسر میشود. در بخش زیر، به پنج گام ارتقاء فرهنگ سازمانی اشاره کردهایم.
1. با هدف، مأموریت و ارزشها شروع کنید
شرکتها باید فرهنگ سازمانی خود را با ارزشها و هدف یا مأموریت خود هماهنگ کنند. هدف، مأموریت و ارزشها چارچوبی قدرتمند را ایجاد میکنند تا فرهنگی را پرورش دهیم که هم از کسبوکار و هم از کارکنان حمایت میکند. ایجاد یک فرهنگ سازمانی هدفمند با یک بررسی عمیق آغاز میشود. شرکتها باید یک بار دیگر به اهداف و ارزشهای خود متعهد شوند یا آنها را به گونهای تغییر دهند که با انتظارات کارکنان و دلیل وجودی شرکت هماهنگی بیشتری داشته باشد.
به عنوان مثال، بیایید یک شرکت فناوری مراقبتهای بهداشتی را در نظر بگیریم که مأموریت دارد مراقبتهای بهداشتی را از طریق محصولات مصرفی نوآورانه در دسترس جوامع روستایی قرار دهد. فرهنگ جاری در این سازمان باید خلاقیت را هدف قرار دهد و کارکنان خود را توانمند سازد که بدون ترس از عواقب منفی، ریسک کنند.
هدف سازمان باید به خوبی درک و ابلاغ شود. این شفافیت برای داشتن یک فرهنگ سازمانی قوی ضروری است، زیرا به کارکنان کمک میکند تا درک کنند که کار روزانه آنها چگونه سهم خود را بهشکلی معنادار در جامعه ایفا میکند.
همچنین به سازمان ها کمک می کند تا:
- کارکنانی را جذب کنند که به هدف یا مأموریت شرکت باور دارند
- در کارکنان انگیزه ایجاد کنند
- خود را از رقبا متمایز سازند
- انتظارات خود از کارکنان را بهطور شفاف بیان کنند
2. فرهنگ موجود را ارزیابی کنید
شرکت ها برای شناسایی زمینه های بهبود فرهنگ سازمانی باید نقاط قوت و ضعف خود را درک کنند. روش های مختلفی برای ارزیابی فرهنگ فعلی وجود دارد، از جمله:
- ارزیابی معیارهای میانکارکردی مانند غیبت از کار، مرخصی باحقوق و مرخصی استعلاجی، گزارش کار، و معیارهای استخدام و نگهداشت. یادگیری نحوهی خواندن این اعداد و ارقام میتواند به سازمانها کمک کند تا مسائلی را که اغلب ناشی از فرهنگ سازمانی ناسالم است، شناسایی کنند. این مسائل میتواند شامل فرسودگی شغلی، پیوند شغلی اندک کارکنان، کاهش مدت زمان تصدی و مشکل در استخدام برای موقعیتهای شغلی موجود باشد.
- نظرسنجی از کارکنان. سازمانها می توانند با گوش دادن به حرف کارکنان متوجه شوند که آنها چه احساسی دارند و در چه زمینههایی باید ازشان حمایت کنند. روشهای نظرسنجی مختلفی وجود دارد که شرکتها میتوانند از آنها استفاده کنند، مانند مطالعات تعامل، نظرسنجی نبض کارکنان و eNPS®.
- بررسی شاخصهای خارجی. سایتهای ارزیابی کارکنان مانند Glassdoor و Indeed بستری را برای به اشتراکگذاری بازخورد صادقانه در مورد سازمان به کارکنان سابق و فعلی میدهند. این بازخوردها منابع اطلاعاتی قدرتمندی هستند که میتوانند بینشهایی را در مورد فرهنگ ارائه کنند که در ارزیابیهای کارکنان یا مصاحبههای خروج از سازمان آشکار نشده بود.
3. رهبری و ارتباطات را همسو سازید
فرهنگ سازمانی قوی نیازمند رهبرانی قابل اعتماد، دارای سعه صدر و شفاف است که مهارتهای ارتباطی و شنیداری قوی دارند. کارکنان رهبری قابل دسترس و معتبری را می خواهند که از آنها بازخورد بخواهد و هنگام تصمیمگیریها، آنان را نیز در نظر بگیرد. گفتوگوی صادقانه میان رهبران و کارکنان برای فرهنگ بسیار مهم است، زیرا ایجاد اعتماد کرده و به روابط کاری قوی کمک میکند.
ارتباط دو طرفه بین کارکنان و رهبری، ارتباط و تعامل را تشویق میکند. وقتی از کارکنان میخواهید که مشارکت کنند، احساس میکنند که بهشان اعتماد کردهاید، و زمانی که احساس کنند مدیر به آن گوش میکند، مشارکت بیشتری خواهند داشت. کارکنان متعهد بیشتر روی موفقیت سازمان سرمایهگذاری میکنند و برای انجام وظایف خود انگیزه دارند.
سازمانهایی که به طور موثر از کانالهای ارتباطی دو طرفه استفاده میکنند، یک حلقه بازخورد بین کارکنان و رهبری ایجاد میکنند که باعث افزایش تجربه کارکنان و بهبود فرهنگ سازمانی میشود.
4. کارکنان را در فرآیند مشارکت دهید
شرکتها نقش مهمی در شکل دادن به فرهنگ سازمانی دارند، اما در نهایت این کارکنان هستند که فرهنگ را پیادهسازی میکنند. مشارکت دادن کارکنان در بهبود فرهنگ سازمانی، احتمال نوآوریهای موفق در شکلدهی فرهنگ را افزایش میدهد. میدان دادن به کارکنان تمایلشان را برای مشارکت صریح و مثبت افزایش میدهد.
مدیران و رهبران باید آن دسته از کارکنانی را که از عناصر کلیدی فرهنگ سازمانی تبعیت میکنند، بشناسند و ازشان فدردانی کنند. این کار به رشد ارگانیک فرهنگ کمک میکند، زیرا کارکنان رفتار خود را تغییر میدهند تا آنچه را که اعطای پاداش و قدردانی بر اساس آن انجام میشود، برآورده کنند.
مشارکت کارکنان در طراحی فرهنگ به رهبران کمک میکند تا تغییرات مورد نیاز را از دیدگاه کارکنان ببینند. بنابراین، تفاوت میان وعدههای داده شده و تجربهی روزمره آشکار میشود.
5. برای اقدامات فرهنگی آینده برنامهریزی کنید
سنجش و ارزیابی منظم برای پرورش فرهنگ سازمانی سالم در طول زمان ضروری است. شرکتها باید برای حفظ سلامت فرهنگ سازمان و شناسایی فرصتهای بهبود به استفاده از روشهای ارزیابی برای ادامه دهند.
فرهنگ یک سازمان با تغییر کارکنان و تغییرات بازار بهطور مداوم تغییر میکند. در واقع، کار ما با فرهنگ تمامی ندارد. فرهنگ سازمانی در طول زمان شکل میگیرد و پرورش مییابد و هدف، ماموریت و ارزشها همواره مولفههای کلیدی آن هستند.
اقدامات فرهنگی مهم و پیچیده هستند. شرکت هایی که آنها را در اولویت قرار دهند و در جهت بهبود فرهنگ سازمانی گام بردارند، از ثمرات فرهنگ سازمانی سالم بهرهمند خواهند شد.
جمعبندی
ارتقای فرهنگ سازمانی، بهبود تصمیمگیری، روابط بین اعضا، ارتباطات، همکاری و انگیزه در سازمان را تسهیل میکند. یکی از نکات جذاب درباره نرمافزار منابع انسانی سیمرغ 34000، ارائهی ماژول سنجش فرهنگ سازمانی است که میتواند در ایجاد یک فرهنگ سازمانی قوی به سازمانها کمک کند.
برای ارتقای فرهنگ سازمانی، رهبران و مدیران باید ارزشها و اصول سازمان را به وضوح تعریف کنند و با ارائه نمونههای مثبت، فرهنگ مطلوب را تقویت کنند. ارزیابی عملکرد بر اساس ارزشها و اصول سازمان نیز باید صورت پذیرد. همچنین، ایجاد یک محیط پویا و مشارکتی نیز برای تقویت فرهنگ سازمانی مفید است.